۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

چال مؤسسه ای

 وزارتی که من در آن کار می کنم، یک پروژه آموزش فنی و حرفوی را با یک موسسه در یکی از ولایات قرارداد کرده است. وظیفه من نظارت و ارزیابی این پروژه است. هفته پیش برای نظارت از این پروژه به ولایت مربوطه سفر کردم. قبل از سفر رییس موسسه روزی در دفتر ما آمده بود و می گفت: «به گپ های ریاست مربوطه تان در آن ولایت زیاد گوش نکنید و به او زیاد صلاحیت ندهید. من از پول این پروژه برای رییس و دیگر کسانی که در ولایت با پروژه در ارتباط هستند معاش تعیین کرده ام. اگر شما به آنها بیشتر صلاحیت بدهید، آنها از من بیشتر پول خواهند خواست.»
وقتی به ولایت رسیدم و پیش رییس مربوطه رفتم، از کارهای موسسه شکایت داشت و می گفت ما نمی توانیم نسبت به این موسسه سختگیری کنیم. زیرا کارمندان موسسه به ما گفته اند، که  وزیر سهم خود را از پروژه گرفته است. بنابراین گزارش شما در مورد این پروژه بی تاثیر است.
با شناختی که من از وزیر دارم، ایشان آدمی دلسوز، صادق و از نظر مسایل مالی پاک می باشد. از طرف دیگر من در جریان داوطبی این پروژه بوده ام، که به صورت شفاف برگزار شد.
وقتی از پروژه دیدن کردم، مشاهده کردم، که پروژه با پایین ترین کیفیت ممکن در حال اجراست. و مسئولین وزارت در ولایت مربوطه شاید تحت تاثیر گپ های موسسه نتوانسته اند از کم کاری های موسسه به صورت صحیح به وزارت گزارش بدهند. البته من به مسئولین نامبرده در مورد وزیر اطمینان دادم.
راستی که این موسسات چه چال جالبی را به کار می برند، مسئولین نظارت کننده و کنترل کننده و اعطا کننده پروژه ها را نسبت به یکدیگر بد بین می کنند و آنها را در پیش یکدیگرشان بدنام می کنند، تا این آب گل آلود، ماهی مقصود را بگیرند.

هیچ نظری موجود نیست: