۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

در انفجار دیروز کابل، تمام اعضای یک خانواده به شهادت رسیدند.

در انفجار انتحاری دیروز کابل، که در یک فروشگاه در وزیراکبرخان رخداد، تمام اعضای یک خانواده فرهنگی به شهادت رسیدند.
در این عملیات انتحاری خانم حمیده برمکی، کمیشنر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، همسرشان داکتر یما، سه دختر و یک پسرشان به شهادت رسیدند. از این خانواده شش نفری کسی زنده نمانده است.
مسؤولیت این عملیات انتحاری را حزب اسلامی گلبدین حکمتیار به عهده گرفته است.
آقای حکمتیار و طالبان آیا هدف شما انسانها بی گناه و اطفال می باشد؟
آقای حکمتیار، انتحاری تو صدای خنده و شادی اطفالی را در گلو خفه کرد، که گدیگگ، موترک و سامان بازی به پدر و مادر خود نشان می دادند، تا برای شان بخرند.
آقای حکمتیار و طالبان برسر اینکه این اطفال را چه کسی کشته است، رقابت دارند و هردو گروه مسؤولیت این انفجار را به عهده گرفته اند.

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

علت موضع ضعیف دولت افغانستان در برابر دولت ایران

چرا دولت افغانستان در برابر ایران این قدر ضعیف عمل می کند؟
به جای اینکه دولت افغانستان سفیر ایران را احضار کند. دولت ایران در تهران سفیر افغانستان را احضار می کند و از وی باز خواست می کند، که چرا مردم افغانستان در برابر سفارت ایران علیه ایران و برای احقاق حقوق شان مظاهره کرده اند.
و سفیر ایران در کابل می گوید، که مقامات افغان با من تماس گرفته اند و از این مظاهره اظهار تأسف کرده اند. به جای اینکه مقامات افغان سفیر ایران را احضار کنند و از موضع غیر دپلماتیک وی باز خواست کنند، مقامات از سفیر عذر خواهی می کنند.
شاید این ضرب المثل مصداق دولت ایران و افغانستان باشد؛
آن که نان دهد، فرمان دهد.
و کرزی صاحب از ترس اینکه مبادا، ایران جیره دفتر وی را قطع کند، این چنین ضعیف عمل می کند.
و شاید وصف حال ما و دولت ما شعر داکتر سمیع حامد باشد.
یکی گفت ایـن بـــلا از دسـت مـــلّاسـت
دگر فـرمـود: کــــار خــارجــی هــــاست
ز دست هــر که باشد، درد ایــن نیســت
تمــــــام درد ، خنثـی بــودن مـــــاست

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

ایران، الغریق

چرا ایران گیر داده به افغانستان؟
  • مهاجرین افغانستان را در مرزها به گلوله می بندد.
  • مهاجرین افغانستان را در داخل ایران تحت فشار قرار می دهد.
  • تانکرهای تیل افغانستان را قید می کند.
  • و سفارت ایران در کابل به دولت افغانستان فرمان می دهد، کسانی را که علیه ایران مظاهره کرده اند، دستگیر کند.
تمام این کارها بعد از تحریم جهانی علیه ایران شدت یافته است. و ایران در داخل نیز با بحران جدی مواجه است. ضرب المثل عربی است که الغریق یتشبث به کل حشیش، یعنی کسی که در حال غرق شدن است، به هر خس و خاشاکی دست می اندازد. به گفته دوستی، کسی که در حال غرق شدن است، دستش به هرجای هرکسی که بند شود، می گیرد.
حکایت ایران هم، حکایت غریق است، و در این میان، به تنها جایی که دست ایران می رسد، افغانستان است.
اما اینکه چرا دولت مردان افغانستان در مورد این همه فشار ایران سکوت کرده است؟ الله اعلم.

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

تلویزیون سبا پرده داری کرد.

(تصویر خانم مارتا و لیونل مسی هنگام دریافت جایزه بهترین بازیکن فوتبال دنیا)

دیشب به طور اتفاقی حدود ساعت یازده چینلهای تلویزیونی را تبدیل می کردم، که تلویزیون سبا اهدای جایزه به بهترین بازیکن فوتبال جهان را به صورت زنده پخش می کرد. بسیار خوشحال شدم، که هم زمان با میلیونها انسان در سراسر جهان این رخداد مهم عرصه فوتبال را تماشا می کنم. و در دل از تلویزیون سبا تشکری کردم.

اما به زودی این پخش زنده اعصاب بیندده­ها را خراب کرد، زیرا هر بار که تصویر گرداننده زن مراسم پخش می شد، تلویزیون سبا پرده ای از لوگوی خود را نشان می داد.

هنگام اعطای جایزه بهترین بازیکن زن هم تلویزیون سبا روی تلویزین خود پرده کشید و بینندگان افغان را از تماشای چهره خانم مارتا محروم کرد. گرداننده برنامه دایماً می گفت "ما تصویر را می بینیم اما شما نمی بینید. این برای پنجمین بار است، که مارتای برازیلی جایزه بهترین بازیکن زن را از آن خود می کند و مانند همیشه هنگام دریافت جایزه گریه می کند." و ما تنها لوگوی تلویزیون سبا را می دیدم و گزارش تلویزیونی تبدیل به گزارش رادیویی شده بود.

من نمی دانم تصویر خانم مارتا و گرداننده زن این مراسم چقدر بد حجاب بوده است، که تلویزیون سبا مجبور به پرده کشیدن بالای تصویر آنان شده است.

آیا تصویر خانم مارتا بی حجاب تر از رقصهای زنان است، که تلویزیون سبا پخش می کند؟ مانند کلیپ های نانسی اجرم و ...

البته همانطوری که انتظار می رفت، جایزه بهترین بازیکن فوتبال در عرصه مردان را لیونل مسی آرژانتاینی تصاحب کرد.

۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

نمک حرام، نمک حرام، آب افغانستان برایتان حرام

این شعاری بود، که نجیب الله کابلی، رهبر حزب مشارکت برای تظاهرات روز جمعه، به عنوان شعار اصلی خود انتخاب کرده بود.

نجیب الله کابلی، روز جمعه 17 جدی 1389، تظاهراتی را برای اعتراض به توقف تانکرهای تیل افغانستان در مرز ایران و به شهادت رسیدن افغانهای مهاجر در خاک ایران راه اندازی کرده بود.

وی گفت بر خلاف کسانی که می گویند، ما برای تحت فشار قراردادن ایران چیزی در دست نداریم، من معتقد هستم، که دست ما نسبت به ایران پر است. ما می توانیم کم از کم دو کار انجام بدهیم، تا ایرانی ها مجبور به آزاد کردن تانکرها شوند و خون شهدای ما ر ا بازخواست کنند.

1- آب هلمند را بر روی ایرانی ها ببندیم، همانطوری که آنها تانکرهای تیل ما را متوقف کرده اند.

2- کالاهای ایرانی را تحریم کنیم، در این صورت بیشتر فابریکه های ایرانی متضرر می شوند.

نجیب الله کابلی در برابر سفارت ایران شعارهای زیر را سرداد:

  • مرگ بر سفیر ایران
  • مرگ بر مزدوران ایران
  • مرگ بر غلام مان حلقه به گوش ایران
  • مرگ بر نظامیان ایران.
  • مرگ برکسانی که در پیش دفتر خود بیرق ایران را بالا کرده اند.

نجیب الله کابل در ابتدای تظاهرات از اشتراک کنندگان خواست، هرکسی که به سمت سفارت ایران و یا پولیس ملی سنگ پرتاب کرد، شما آن را به پولیس معرفی کنید، زیرا اینها از ما نیستند و دشمنان افغانستان هستند. وی همچنین از پولیس به خاطر تامین امنیت مظاهره تشکر کرد.

وی همچنین به اشتراک کنندگان مظاهره گفت: «من از شما نخواستم، برای اینکه در پارلمان راه نیافته ام، مظاهره کنید. کسانی که به پارلمان راه یافته اند، نوش جان شان.» شاید نجیب الله کابلی اولین کسی از نامزدان شکست خورده باشد، که به نامزدان پیروز تبریک گفته است.

۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

بیا با کار کردن در نتورک پول دار شویم (3)

همانطوری که در پستهای قبلی گفتم، دوست و همکارم مرا دعوت به عضویت در یک شکبه به قول خودشان نتورک مارکتینگ به نام پالینور کرد. و شخصی به نام ف. –که خود را مشاور شرکت پالینور در افغانستان می گفت- مرا در مورد عضو شدن در این کمپنی مشوره داد و دعوت کرد.

روز پنجشنبه 30 دسامبر 2010 وقتی با آنها خدا حافظی کردم و به خانه آمدم، کمی درمورد پیشنهاد آنها فکر کردم و با توجه به معلوماتی که قبلاً در مورد شرکتهای هرمی (دسیسه های هرمی) داشتم، احساس کردم کمپنی پالینور جوانان دشت برچی را هدف قرار داده و آنها را در دام خود می اندازد. به همین علت کنجکاو شدم در مورد این کمپنی به اصطلاح نتورک مارکتینگ معلومات بیشتری پیدا کنم.

در مورد سیتم باینری آنها (سیستم هرمی) یک جدول و یک دیاگرام توسط اکسل طراحی کردم. حالا من سعی داشتم دوستم و مشاور صاحب را به عواقب این پلان آگاه کنم.

روز جمعه دوستم باردیگر تلفنی تماس گرفت و گفت: «فکرهای خودت کردی؟ امروز، آخرین روز آفر است، سعی کن از این فرصت استفاده کنی و ماه 7 درصد سود عایدت شود، اگر دیر کنی، فرصت را از دست داده ای.»

در جوابش گفتم: «من چند سوال دارم، که آنها باید حل شود و گرنه نمی توانم عضو نتورک شما شوم.»

او گفت: «پس بان، مه با مشاور کمپنی صحبت کنم و برای شما وقت بگیرم، تا به سوالات شما جواب بدهند.»

آقای ع. برای روز شنبه اول جنوری 2011 از آقای ف.، مشارو کمپنی پالینور در افغانستان، وقت گرفت تا باهم ملاقات کنیم.

من سوالهایم را با استفاده از جدول و دیاگرام از مشاور صاحب پرسیدم و گفتم مهمترین سوال من این است، که اگر کسی دیگر در کمپنی عضو نشود، کسانی که در مراحل آخر ثبت نام کرده اند، پول خود را از کجا نقد می کنند و فایده خود را از کجا می گیرند.

مشاور صاحب گفت؛ در این مورد کمپنی حتماً تدابیری را سنجیده است. تا حالا فقط می توان به کمپنی پالینور پول حواله کرد و کمپنی پولی به اعضا حواله نمی کند، ما باید فایده خود را از پول کسانی که جدید عضو می شوند برداریم.

وی افزود، که کمپنی در این مورد پلان دارد، تا در آینده بتواند از طریق بانک ها به اعضا خود پول حواله کند وی فعلاً این سیستم کمپنی فعال نشده است.

من به وی گفتم، هروقت این سیتستم کمپنی فعال شد، من با شما کار خواهم کرد.

وی در پایان گفت، سیستم کمپنی ما سیستم گرم است، نه سرد. ما بر اساس اعتماد و اعتبار یکدیگر کار می کنیم. تو به ع. اعتماد داری و ع. به من، من و ع. که نمی خواهیم تو را بازی بدهیم. سیستم ما سرد نیست، که براساس قراردادهای کاغذی استوار باشد.

در این مدت خاطره دوستی زنده شد، که بدنبال پول دار شدن سریع بود، در دام کمپنی گلدکویست و یک شرکت چینی افتاد. وی که دارای مدرک انجینری از یکی از دانشگاه های ایران بود. بعد از مدتی نه تنها پول دار نشد، بلکه سر از زندان هرات درآورد و شاید هنوز در آنجا زندانی باشد.

در مورد روش کاری پالینور و کسانی که از آن فایده می برند و کسانی که متضرر می شوند، در پستهای بعدی خواهم نوشت.

۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

بیا با کارکردن در نتورک پول دار شویم. (2)


در پست قبلی گفتم، که یکی از دوستان و همکارانم مرا دعوت کرد، تا در یک نتورک مارکتینگ (اصطلاحی که او بکار می برد.) با آنها کار کنم، تا پول خوبی بدست آورم.

آقای ف. به عنوان مشاور شرکت پالینور، گفت: «کمپنی ما در سه عرصه سرگرمی ها، بازی ها و فلزات گرانبها فعالیت دارد.

هرکس می تواند در کمپنی ما سرمایه گذاری کند. سرمایه اولیه باید کم از کم یک هزار دالر آمریکایی باشد. به هر سرمایه گذار 3.5 درصد سود در ماه داده می شود. کمپنی ما یک آفر خوب برای افغانستان دارد، تا آخر دسامبر 2010هرکسی از افغانستان در کمپنی ما سرمایه گذاری کند، 7 درصد در ماه سود دریافت خواهد کرد و این مخصوص افغانستان است. شما هم فقط تا فردا وقت دارد تا از این آفر استفاد کنید.

با پرداخت 1000 دالر شما صاحب یک جایگاه در سایت ما می شوید. و به شما 1000 ایپوینت معادل هزار دالر تعلق می گیرد. کمپنی ما در درآمدزایی از روش باینری استفاده می کند. یعنی شما بعد از عضویت می توانید دو نفر را دعوت کنید تا در کمپنی ما سرمایه گذاری کند. و آنها هم هر کدام باید دو نفر دعوت کنند. در صورتیکه در آخر هر نیمه ماه تعادل 3000 دالر را در راست و چپ خود برقرار کنید، به ازای هر تعادل سه هزاری در راست و چپ، 200 دالر به شما کمیشن تعلق می گیرد. به این ترتیب شما با سرمایه اندک می تواند در آمدی زیادی داشته باشید، یعنی هرچه افراد بیشتری در زیر مجموعه شما دعوت شود، شما پول بیشتری پیدا می کنید. کسانی در کمپنی هستند که ماه 40000 هزار دالر عاید دارند

وی اضافه کرد، که کمپنی ما در سراسر دنیا بیش از یک میلیون عضو دارد. در افغانستان در دشت برچی ما حدود سه صد عضو داریم. از افغانستان کمپنی ما تنها کمی زیادتر از یک میلیون دالر سرمایه گذاری داشته است. ما و عراق هم زمان شروع کردیم و عراقی ها حالا بیش از هفده میلیون در پالینور سرمایه گذاری کرده اند.

همچنین او گفت، که ما به حدود 10000 هزار نفر در دشت برچی مشوره داده ایم و تنها 300 نفر به شبکه ما پیوسته است. بعضی ها بعد از مشورده دادن وقت می خواهند تا در مورد عضویت شان فکر کنند. من به آنها می گویم شما به اندازه من در مورد این کمپنی نمی دانید پس من به جای شما فکر کرده ام شما فقط به این شبکه بپیوندید.

آقای ف. گفت: «در نتورک مارکتینگ، سطح تحصیلات مهم نیست، این شما نیستید که کار می کنید، این پول شماست، که کار می کند. من خودم تا صنف چهارم در ایران خوانده ام.» از صحبتهای وی نیز معلوم دار بود، که آدم تحصیل کرده ای نیست و در مورد شرکت پالینور و کارهای آن معلومات دقیقی ندارد.

این جلسه مشورتی حدود سه ساعت طول کشید و من متقاعد به عضویت در این شبکه نشده بودم. و با هم خدا حافظی کردیم.

ادامه دارد.

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

بیا با کارکردن در نتورک پول دار شویم.

روز چهار شنبه هفته گذشته آقای ع.م. یکی از دوستان و همکارانم، به من گفت: «تا کی، منتظر سر ماه باشیم، تا پول معاش بخور و نمیر را بگیریم. من و چند تا از دوستانم، یک کمپنی نتورک داریم، که از این طریق می توان پول زیادی پیدا کرد و به تمام ورؤیاها رسید. کسانی هستند، که دراین کمپنی ماه 40,000 هزار دلار درآمد دارند. اگر علاقه داری تو هم بیا»
او اصرار داشت، که من وارد این کار شوم. من هم قبلاً در مورد گلدکویست مطالبی شنیده بودم و احساس کردم این کار هم مثل همان باشد، از روی کنجکاوی وعده گذاشتیم، که روز پنجشنبه در این مورد باهم صحبت کنیم. او گفت روز پنجشنه مشاور شرکت را خانه خود دعوت می کند تا دراین مورد به من مشوره دهد.
روز پنج شنبه به خانه آقای ع. رفتم، جوانی آمد و آقای ع. او را استاد ف. مشاور کمپنی معرفی کرد.
ابتدا یک کلیپ ویدیوئی را نشان دادند، که یک آمریکای جاچانی تبار به نام رابرت کیوساکی، کتابی به نام «پدر پول دار و پدر فقیر» نوشته بود. و می گفت پدر فقیرم می گفت، سعی کن درس بخوانی و یک شغل خوب و پردرآمد پیــداکنی و پدر ثروتمندم می گفت، تو لازم نیست کار کنی، سعی کن پولت کار کند. کیوساکی انسانها را به چهار دسته کارمند، خویش کارفرما، تاجر و سرمایه گذار تقسیم کرد. این ویدیو به لهجه ایرانی ترجمه شده بود. در پایان ویدیو گفته می شود، که معلومات بیشتر را از کسی دریافت کنید، که این ویدیو را در اختیار شما قرار داده است.
بعد از نمایش ویدیو آقای ف. گفت: «کمپنی ما یک کمپنی بزرگ و بین المللی است، که در آمریکا، ایران، عراق، اروپا، افغانستان و ... فعالیت دارد. هدف کمپنی این است، که ما جز سرمایه گذاران باشیم، نه کارمندان و کارگران و این کار را با سرمایه کوچک یک هزار دالری آغاز می کنیم. نام کمپنی ما Palinure (پالینور) است که به صورت نتورک مارکتینگ کار می کند. در این کمپنی می توانی تا ماه چهل هزار دالار عاید داشته باشی.
روش کار ما به این صورت است، که ...
ادامه دارد.
آیا شما در مورد فعالیت کمپنی پالینور در افغانستان معلومات دارید؟ با ما شریک سازید.